راهزن خاطره ها
ازهمه جا@@@هرچی که بخوای
پنج شنبه 16 خرداد 1392برچسب:, :: 21:17 :: نويسنده : مصطفی
گاه جلوے آیـــــنه مــے ایستـــم ... پنج شنبه 16 خرداد 1392برچسب:, :: 21:15 :: نويسنده : مصطفی
مےگفتند بــاراטּ ڪـﮧ مےبارد پنج شنبه 16 خرداد 1392برچسب:, :: 21:12 :: نويسنده : مصطفی
آدم ها … ،باهــــــم ها و بی هـــــم ها … زوج و فــــرد … و منـی که انگــــار با پـــلاک تـــنهــــائی … هیچ راهی به محدوده ی زوج و فرد نـدارم…!... چهار شنبه 15 خرداد 1392برچسب:, :: 18:3 :: نويسنده : مصطفی
دیگر بوی بهار هم سرحالم نمی کند چیزی شبیه گریه زلالم نمی کند آه ای خدا مرا به کبوتر شدن چکار ؟ وقتی که سنگ هم رحمی به بالم نمی کند
یادت ...
پرچم صلحیست ،
میان ِ شورش ِ این همه فکر ...
زیباست یادت،
اگر خودت بودی چه غوغایی میکردی ! دو شنبه 13 خرداد 1392برچسب:, :: 23:5 :: نويسنده : مصطفی
پاک ترین هوای دنیا... دو شنبه 13 خرداد 1392برچسب:, :: 23:4 :: نويسنده : مصطفی
این روزها می گذرند ولی من از این روزها نمی گذرم..... خدایا اخرش نفهمیدم اینجایی که هستم تقدیر منه یا تقصیر من؟؟؟
دو شنبه 13 خرداد 1392برچسب:, :: 23:1 :: نويسنده : مصطفی
چه حس قشنگیه وقتی میشی محرم دل یکی
یکی که بهش اعتماد داری
بهت اعتماد داره از دلتنگی هاش برات میگه از دلتنگی هات براش میگی اروم میشه اروم میشی این حس رو بهت دارم... حسی که هیچ وقت به تنفر تبدیل نمیشه.. یک شنبه 12 خرداد 1392برچسب:, :: 20:5 :: نويسنده : مصطفی
انگار ادما بیشتر به دست هم پیر میشند ... تابه پای همدیگه یک شنبه 12 خرداد 1392برچسب:, :: 20:4 :: نويسنده : مصطفی
اینجا آسمان از دل من تیره تر است روزگارم ابریست من اگر تنهایم یاد تو بامن هست مهربانم روزگارم ابریست کاش این بار جای خورشید تو آفتاب شوی یک شنبه 12 خرداد 1392برچسب:, :: 20:3 :: نويسنده : مصطفی
بچه که باشی
از نقاشی هایت هم میتوانند به روحیات و درونیاتت پی ببرند بزرگ که بشی از حرفات هم نمی فهمند توی دلت چه خبر است ! یک شنبه 12 خرداد 1392برچسب:, :: 19:58 :: نويسنده : مصطفی
به نام او گاهی دست " خودم " را می گیرم، می برم هوا خوری “یاد " تو هم که همه جا با من است “تنهایی " هم که پا به پایم میدود... میبینی؟ وقتی که نیستی هم جمعمان جمع است ... شنبه 11 خرداد 1392برچسب:, :: 19:30 :: نويسنده : مصطفی
به سلامتیه اونی که تو عصبانیت خواست آرومم کنه....
کاش می شد درزمان عاشقی عشق را درهرکجا فریاد زد
کاش می شد درشمارلحظه ها
عشق بی قید و قفس را یاد کرد
در حضورگرم و پرشوردو دست
لذت باهم شدن را یاد کرد
کاش می شد درکناریکدگر
ازحصاراین مکان آزاد شد
درکنارجاده های بی کسی
لحظه ها را یک به یک احساس کرد
کاش می شد دردل مرداب غم
شادی یک دل شدن را داد زد
بردرو دیوارهای قلبمان
عکس عشقی جاودان را قاب کرد شنبه 11 خرداد 1392برچسب:, :: 19:15 :: نويسنده : مصطفی
آهنگ زنگ من روی موبایلت با بقیه فرق داشت؛ ولی . . . آهنگ زنگت رو موبایلم مثل بقیه بود ! تو به خاطر اینکه بفهمی منم . . . و من به خاطر اینکه فکر کنم تویی . . .!!! |
آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان |
|||
![]() |